بازگشت
تاریخ:
15 اردیبهشت
زمان:
2 دقیقه
نویسنده:
White Fox
اخبار
جریان Detournement بازپسگیری فرهنگی در بستر موقعیتگرایی
سیتواسیونیسم (Situationism) یکی از جریانهای فکری و هنری مهم در فرانسهی دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ بود. این جریان، با رهبری چهرههایی چون گی دبور (Guy Debord)، با نقد رادیکال فرهنگ مصرفگرا و سرمایهداری نمایشی، مفاهیم تازهای را وارد عرصه اندیشه و هنر کرد. شخصیتهایی همچون آنا کارینا در فیلمهای ژان-لوک گدار، که گاه با نام "ماریان" خوانده میشدند، نمادهایی از این پیشسیتواسیونیسم بودند: زنانی که نهفقط بازیگر، که کنشگر فرهنگی بودند.
Detournement خود را وارثان فکری مارکس میدانستند اما در عین حال، از مارکسیستهای معاصر خود فاصله میگرفتند؛ چرا که به زعم آنها، جامعه سرمایهداری وارد مرحلهای از «نمایش» شده بود که دیگر با ابزارهای سنتی قابل نقد نبود. دبور در کتاب جامعه نمایش مینویسد: «هرآنچه روزگاری بهطور مستقیم زیسته میشد، اکنون به بازنمایی بدل شده است.» اینجاست که مفهوم Détournement بهعنوان یکی از ابزارهای بنیادین نقد جامعه نمایش پدیدار میشود. نمایش همزمان هم کل جامعه است، هم بخشی از آن، و هم ابزار وحدتبخش آن... نمایش صرفاً مجموعهای از تصاویر نیست؛ بلکه مناسبات اجتماعی میان انسانهاست که بهواسطه تصاویر میانجیگری میشود.» با تبدیلشدن کل جامعه به نمایش، زندگی اصیل و رضایتبخش بدون اقدامات ریشهای علیه این توهم فراگیر و سمی تقریباً ناممکن میشود. حتی شناختن امیال خودمان هم مسئلهدار است، چرا که این امیال از پیش توسط جامعه نمایش در ما القا شدهاند. هیچ حوزهای از فرهنگ — و قطعاً نه هنر با «الف بزرگ» — از مشارکت در این سیستم و حمایت از آن معاف نیست.»
Détournement در زبان فرانسه بهمعنای منحرفکردن، اختلاس، یا ربایش است. در بستر سیتواسیونیستی، این واژه مفهومی تازه مییابد: «ربایش فرهنگی» یا «بازپسگیری فکری» از دل فرهنگ مسلط. این روش را میتوان امتداد سیاسیشده تکنیک «ابژهیافته» (found object) دانست که پیشتر توسط مارسل دوشان مطرح شده بود.
در این رویکرد، هنرمند یا کنشگر فرهنگی قطعاتی از فرهنگ غالب را میرباید، از بستر اولیهشان جدا میکند، و با بازچینی در زمینهای تازه، آنها را به ابزاری علیه همان نظام تبدیل میکند. کمیکاستریپها، تبلیغات تجاری، و حتی تکههایی از فیلمها، اهداف اصلی Detournement بودند.
از نمونههای مشهور، بازنویسی کمیکها با متون انقلابی، یا دستکاری در تصاویر تبلیغاتی برای افشای ایدئولوژی مصرفگراست. یکی از قواعد اساسی در Detournement ، حفظ نوعی ارتباط معنایی (آگاهانه یا ناخودآگاه) با اثر اصلی است، حتی اگر این ارتباط صرفاً از طریق یک رنگ (مانند قرمز در رژ لب یا خون) باشد.
سیتواسیونیستها معتقد بودند که هنر با «الف بزرگ» دیگر پاسخگو نیست. بهجای آن، باید موقعیتهایی واقعی خلق کرد که بستر تجربهکردن امیال اصیل را فراهم کنند. در سینما، این ایده به شکل استفاده از عناصر Detournement نمود یافت. دوبله، بازتدوین، یا جایگذاری نوارهای صوتی تازه، ابزارهای کلیدی در این فرایند بودند.
برای مثال، دبور و وولمان پیشنهاد میکنند که فیلم نژادپرستانهی تولد یک ملت ساختهی گریفیث، بهجای حذف یا سانسور، میتواند بهطور کامل Detournement شود؛ با افزودن نوار صوتیای که پیام فیلم را وارونه کرده و آن را به افشاگری علیه امپریالیسم بدل سازد.
گدار نیز، گرچه با سبک خاص خود، از این تکنیک بهره میبرد. از برجستهترین نمونهها، استفاده از برند TOTAL در فیلمی است که همزمان به سرمایهداری جهانی و مفهوم فلسفی کلیت(t) اشاره دارد. یا تأکید بر دو حرف SS در نام برند ESSO، که فاشیسم را با صنعت نفت گره میزند.
در سکانسهای دیگر، واژههایی مانند VIE (زندگی) در تابلوی نئونی RIVIERA برجسته میشوند، یا پیامهای تبلیغاتی در بستری تازه و انتقادی قرار میگیرند. گدار، بر خلاف برشت، نهتنها از تبلیغات فاصله نمیگیرد بلکه آنها را بازتولید و دگرگون میکند.
Detournement اساساً مبتنی بر ساختاری دو مرحلهای است: شناسایی اثر اصلی، و سپس دگرگونسازی آن. این ساختار، تضادی زیباشناختی و معنایی میان اصل و بازآفرینی ایجاد میکند که حس بیگانگی و شگفتی را در مخاطب برمیانگیزد. از ابزارهای کلیدی این تکنیک میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
در سطح نظری، بهترین Detournement آن است که نهفقط محتوای اثر اولیه را نقد کند، بلکه در ساختار خود نیز انتقادی باشد: یعنی نشان دهد که نسبت به محدودیتهای خود آگاه است و امکان مقاومت از درون خود متن را نیز پیشبینی میکند.
Detournement ، صرفاً تکنیکی برای ایجاد آثار هنری نیست؛ بلکه شکلی از سیاستورزی فرهنگی است. این تکنیک، با افشا و بازآفرینی عناصر فرهنگ مصرفگرا، امکان مقاومت نمادین را فراهم میکند. در جهانی که «همه چیز به نمایش بدل شده»، Detournement شاید تنها راه باقیمانده برای «زیستن مستقیم» باشد.
سیتواسیونیستها، با بهرهگیری از ابزارهایی چون طنز، اغراق، و انحرافهای معنایی، نهفقط ساختارهای حاکم را به چالش کشیدند، بلکه امکان شکلدادن به نوعی شعور زیباییشناختی رهاییبخش را نیز فراهم آوردند؛ شعوری که امروز نیز، در نقد رسانه، تبلیغات، و حتی فضای دیجیتال، کارایی خود را حفظ کرده است.
گردآورنده: علی درویش
منابع:
Trier, J. (Ed.). (2014). Detournement as pedagogical praxis. Springer.
Wills, D. (Ed.). (2000). Jean-Luc Godard's Pierrot Le Fou. Cambridge University Press.
Bovier, F. (2013). Doublage et détournement. Décadrages, 126-140
گروه پخش و فیلمسازی مستقل White Fox با هدف حضور جهانی در عرصه فیلمهای سینمایی و ارتقای کیفیت صنعت فیلمسازی، با بهرهگیری از تیمهای متخصص، خدمات جامعی در مراحل مختلف تولید، پستولید و توزیع ارائه میدهد. White Fox با رعایت استانداردهای بینالمللی و تکیه بر خلاقیت و نوآوری، تولید آثار برجسته و دستیابی به بازارهای جهانی را در صدر اهداف خود قرار داده است. از دیگر خدمات White Fox میتوان به تدوین فیلمنامه، مشاوره در زمینه فیلمبرداری، تدوین، پخش، ارائه خدمات برندینگ شخصی در اینستاگرام و سایر شبکههای اجتماعی، و همچنین معرفی فیلمسازان و جریانهای سینمایی جهان اشاره کرد.
© White Fox Cinema Company 2025